می آیی قایم باشک بازی کنیم ؟
من چشم بر زیبایی تو بگذارم و تو آرام در آغوشم پنهان شو !
بهرنگ قاسمی
.
.
کفش ها چه عاشقانه هایی با هم دارند !
یکی که گم شود دیگری محکوم به آوارگیست …
.
.
از من نپرس چقدر دوستت دارم ، اینجا در قلب من حد و مرزی برای حضور تو نیست !
.
.
و من هنوز تو را مثل “تمام شد” مشق شبم دوست دارم …
فرستنده : تارا
.
.
پاییر یا زمستان چه فرقی میکند ؟
حضورت بهاری میکند سرزمین مرا !
.
.
حتی برکه ای کوچک هم نیستم که قرص ماه خوبم کند …
تب تو گرفته ام ، پزشک چه میداند ویرووس نبودنت را ؟
.