اس ام اس غمگین
ﻣﻦ ﺍﺯ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻼﻏﯽ ﮐﻪ ﺭﻓﺖ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ،
ﮐﻪ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺩﺭﺧﺘﺎﻥ ﺑﺎﻏﻤﺎﻥ ﺗﺒﺮ ﺍﺳﺖ
!
.
.
رسیده
ام به حس برگی که میداند باد از هر طرف بیاید سرانجامش افتادن است !
.
.
سرسوزنی
اگر مرا میخواست ، زمین و زمان را به هم میدوختم
!
.
.
ﺁﻥ
ﺭﻭﺯ ﻛﻪ ﺭﻓﺘﻲ ﻭ ﻣﻦ ﺍﻳﻨﮕﻮﻧﻪ ﺷﻜﺴﺘﻢ
ﺩﻳﻮﺍﺭ
ﺩﻟﻢ ﺭﻳﺨﺖ ﺑﻪ ﻓﺮﻳﺎﺩ ﺳﻜﻮﺗﻢ
.
.
این
روزها احساس میکنم چقدر شبیه سکوتم ، با کوچکترین حرفی میشکنم !
.
.
ﺍﺳﻤﺖ
ﭼﻪ ﺑﻮﺩ ؟
ﻣﯽ
ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﻦ ﺑﺴﺖ ﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯿﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﺎﻣﺖ ﮐﻨﻢ
. . .
.
.
یه
روزی من بودم نفسش
ولی
بعد شدم عامل تنگی نفسش
رفت
سراغ یه نفس تازه !!!
.
.
انگشتانم
را فرو می برم در چشمانم …
این
سد اگر فرو بریزد ، دنیا را آب خواهد برد
…
.
.
چقدر
جالب !
تو
لحظه های داغونی فقط یه نفر میتونه آرومت کنه اونم کسیه که داغونت کرده …
.
.
این
نیز بگذرد …
اما
بعضی چیزها هست که هر چقدر هم بگذرد ، “نمی گذرد” و داغشان تا ابد بر دل آدم
میماند !
.
.
تازه
فهمیدم چرا پشت سر مرده ها آب نمی ریزند
…
چون
این دنیا ارزش برگشتن ندارد … !
.
.
کاش
فقط یک نفر بود که وقتی بغض میکردم ، بغلم میکرد و میگفت گریه کنی میکشمتا …
.
.
درد
یعنی سرت به همون سنگی بخوره که به سینه میزدی
…
.
.
خیلی
سخته که عشقت رو با کس دیگه ای ببینی بعد بهش اس ام اس بدی کجایی ؟
بگه
تو قلبتم . . . !
.
.
خیلى
از اونایی که بودن ، دیگه نیستن چون دیگه اونایی نیستن که بودن …
.
.
این
من هستم که وفادار خواهم ماند
این
تو هستی که تنها بی وفایی از تو جا خواهد ماند
!
این
من هستم که آخرش میسوزم
این
تو هستی که میروی و من با چشمهای خیس به آن دور دستها چشم میدوزم …
.
.
این
روزها زیادی ساکت شده ام ؛ حرفهایم نمی دانم چرا به جای گلو از چشمهایم بیرون می
آیند !
.
.
چه
زخم هایی بر دلم خورد تا یاد گرفتم که هیچ نوازشی بی درد نیست !
.
.
یکی
بود ، هیچکس نبود …
گفته
بودم که قصه من شنیدن ندارد …
.
.
اگه
نیمه گمشدتو پیدا نکردی زیاد مهم نیست
…
درد
واقعی از اونجایی شروع میشه که نیمه پیدا شدتو گم کنی
!
.
.
به
پایان رسیده ام اما نقطه نمی گذارم
…
یک
ویرگول میگذارم ،
این
هم امیدیست ، شاید که برگردی …
.
.
سخت
است ؛ خیلی سخت وقتی بدانی او کجای زندگی توست
!
ولی
ندانی تو کجای زندگی او هستی … !!!
.
.
من
درد میکشم ، تو اما چشم هایت را ببند
!
سخت
است بدانم میبینی و بی خیالی . . .
.
.
وقتی
یه زن سیگار کشید یعنی دیگه گریه جواب نمیده
و
وقتی مردی اشک ریخت بدون کار از سیگار کشیدن گذشته
. . .
.
.
نقش
یک درخت خشک را در زندگی بازی میکنم ؛
نمیدانم
که باید چشم انتظار بهار باشم یا هیزم شکن پیر
…
.
.
بعضی
از اشیا حس دارند …
گریه
می کنند … مثل بالش من …
هرشب
غرق اشک است !
.
.
همونایی
که خنده هاشون گوشه فلک رو کر می کنه
…
همونایی
هستن که صدای گریه های آرومشونو حتی بالشتشون نمی شنوه
…
.
.
شنیدید
که میگن : اونی که گریه می کنه یه درد داره اما اونی که میخنده هزار تا ؟
من
میگم : اونی که میخنده هزار تا درد داره ولی اونی که گریه میکنه به هزار تا از
دردهاش خندیده اما جلوی یکیشون بدجوری کم آورده
…
.
.
از
این تکرار ساعتها
از
این بیهوده بودنها
از
این بی تاب ماندنها
از
این تردیدها
نیرنگها
شکها
خیانتها
از
این رنگین کمان سرد آدمها
و
از این مرگ باورها و رویاها
پریشانم …
دلم
پرواز میخواهد !
.
.
حس
خوبی نیست در رویای کسی گم شوی که فکر تو حتی در خوابش هم نمیگنجد … !
.
.
این
روزها میگذرند ولی من از این روزها نمیگذرم
…
.
.
گاهی
مجبوری برای راحت کردن خیال دیگران ، خود را خوشحال نشان بدهی ولـــــی چه حیف که
درونت غوغاست …
.
.
من
سوسو میزنم ؛ فانوس ها تماشایم می کنند
!
.
.
رفتن
هم حرف عجیبی است ، شبیه اشتباه آمدن است
!
.
.
آلزایمر
درد نیست ، برای بعضی ها درمان است
!
.
.
دودی
که از دهانم بیرون میاد ، دود سیگار نیست
!
قلبم
سوخته …
.
.
از
زخم زبان های مردم ناراحت نباش اینها همان هایی هستند که به آسمان و هوای بارانی
مگویند “خراب”
.
.
بدتر
از رفتن ، گندیست که انسانها به باور یکدیگر می زنند
!
.
.
به
تو ساده دل ندادم که بری ساده ز یادم
…
.
.
اعصابم
این روزها عین بیسکویت شده …
از
اون بیسکویت هایی که یک هفته میمونه ته کیفت ، که یادت میره بخوریش …
همون
ته له میشه ، خورد میشه ، پوووووودر میشه
!
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA
یکی از سخت ترین کارا، پاک کردن
مسیج هایی که یه روزی برات یه دنیا معنی داشته…
.
.
آدما
گاهی لازمه چند وقت کرکره شونو بکشن پایین، یه پارچه سیاه بزنن درش و بنویسن:
کسی
نمرده؛ فقط دلم گرفته…!
.
.
حسرت
یعنی خواستن تو
که
داشتن نمی شود هیچوقت…
.
.
چه
معادله ی نابرابری، وقتی که من برای دیدنت چشمهایم را می بندم و تو برای ندیدنم…
.
.
کسی
که نشسته همیشه خسته نیست، شاید جایی رو واسه رفتن نداره…
.
.
باز
باران، بی ترانه، بی هوای عاشقانه، بی نوای عارفانه، در سکوتی ظالمانه، خسته از
مکر زمانه، غافل از حتی رفاقت، حاله ای از عشق و نفرت، اشکهایی طبق عادت، قطره های
بی طراوت، دیدن مرگ صداقت، روی دوش آدمیت… میخورد بر بام خانه…
.
.
تو
دست در دست دیگری…
من
در حال نوازش دلی که سخت گرفته از تو و مدام بر او تکرار میکنم “نترس عزیز دل، این
دست ها به هیچکس وفا ندارد”
.
.
این
که نامش زندگیست من را کشت!
مانده
ام آنکه نامش مرگ است با من چه می کند؟
.
.
چقدر
سخت است که لبریز باشی از گفتن ولی در هیچ سویت محرمی نباشد…
.
.
تو
نیامده بودی که جای خالیت را پر کنی…
آمده
بودی ببینی من با جای خالیت چه می کنم…
.
.
جواب
یه حرفایی، فقط یه “نفس عمیقه”…!
.
.
شما
یادتون نیست…
منم
یادم نمیاد…
ولی
میگن آدمها یه زمانی مهربون بودن!
.
.
یاد
بگیر:
گاهی
نباید ناز کشید، انتظار کشید، آه کشید، درد کشید، فریاد کشید…
تنها
باید دست کشید و رفت…
.
.
نصیحت
دوستانه:
دلی
را که گرفته، دست هرکسی ندهید تا برایتان باز کند…
.
.
گاهی
عکسی را میسوزانیم و گاهی عکسی ما را میسوزاند…
.
.
همه
میگویند ۱۳ عددی نحس است…
اما
من میگویم عامل نحسی ۱ و ۳ هستند نه ۱۳؛ عشقهای امروزی یا ۱ طرفه اند یا ۳ طرفه…
.
.
چه
اشتباه بزرگیست، تلخ کردن زندگیمان برای کسی که در دوری ما شیرین ترین لحظات
زندگیش را سپری میکند…
.
.
تو
این دنیا زیاد به هیچ آدمی وابسته نشو، حتی سایه ات هم تو تاریکی تنهات میزاره چه
برسه آدما…
.
.
شیرین
بی وفای من، هرجا که میخواهی باش، آرزوی من این است که قلب فرهاد دیگری را نشکنی…
.
.
بر
سر مزرعه ی سبز فلک، باغبانی به مترسک می گفت: دل تو چوبین است؛ و ندانست که از
زخم زبان، دل چوب هم می شکند…
.
.
چه
فرصت ها در آتشها فکندم از جوانیها
کنون
من ماندم و خاکستری زان زندگانیها
.
.
تو
بردی و همه برایت هورا کشیدند، حالا پایت را از روی خرده های دلم بردار…
.
.
هیچ
انتظاری از کسی ندارم!
و
این نشان دهنده قدرت من نیست!
مسئله،
خستگی از اعتمادهای شکسته است….
.
.
اینجا
جاییست که پشت دوستت دارم ها هم نوشته شده: ساخت چین…
درخت دلتنگ تبر شد وقتی پرنده ها
سیمهای برق را به شاخه هایش ترجیح دادند
!
.
.
دلم
ساعتی میخواهد که مانده باشد روی ساعت های با تو بودن
!
.
.
همیشه
می گفتند ترک عادت موجب مرض است اما اینبار موجب مرگ میشود ترک عادت با تو بودن !
.
.
مجنون
همیشه مرد نیست ؛ گاهی مجنون دخترکی تنهاست که زمانی لیلی کسی بوده !
.
.
فقط
غروب جمعه نیست که دلگیر است ؛ کافیست دلت گیر باشد
…
.
.
حوصله
ام سر رفته است !
کاش
میشد جای دست روی دست گذاشتـن دست توی دستت می گذاشتم
!!!
.
.
همچنان
به صدای قدمهایی گوش سپردهام که نزدیک میشوند و نمیرسند ، دور میشوند و نمیروند …
.
.
این
روزها جواب صداقت را با دروغ میدهند
!
جواب
محبت را با بی محبتی می دهند !
جواب
با وفایی را با بی وفایی !
و
جواب دوستی را با دشمنی !
چه
خوب آرایه “تضاد” را به کار می برند
!
.
.
مرگ
خبر که نمی کند !
یک
روز می بینی نیامدم یعنی که نیستم
!
.
.
آدمها
فراموش نمیکنند …
فقط
دیگر ساکت میشوند … همین !
.
.
برف
ببارد یا باران !
برای
باور زمستان همین جای نبودنت کافی ست
!!!
.
.
غم
که نوشتن ندارد …
نفوذ
می کند در استخوان هایت ، جاسوس می شود در قلبت و آرام آرام از چشم هایت می ریزد
بیرون …
.
.
یه
لحظه هایی تو زندگی هست که سرجمع دو دقیقه هم نبوده اما یه عمره یادش داره ما رو
داغون میکنه …
.
.
خوش
به حالت حوا خودت بودی و آدمت وگرنه آدم تو هم هوایی میشد
!
.
.
برای
بعضی درد ها نه میتوان گریه کرد نه میتوان فریاد زد
برای
بعضی دردها فقط میتوان نگاه کرد و بی صدا شکست
.
.
از
کسی که دلش گرفته نپرسید چرا ؟
آدما
وقتی نمیتونن دلیل ناراحتی شون رو بگن دلشون بیشتر می گیره
…
.
.
به
بالشی که زیر سرمون میذاریم میشه دروغ گفت ؟
چی
بگیم ؟ بگیم خواب بودیم و خواب بد دیدیم ؟
خر
که نیست ! بالشه ! میفهمه !
نه
بالش جان ، دلم براش تنگ شده بود
!
.
.
چقدر
خوب می شد اگر یک بار ، فقط یک بار آسمان به زمین بیاید تا وقتی که اشک می ریزم
نگویند مگر آسمان به زمین آمده ؟؟؟
.
.
همیشه
وقتی دلتنگ میشوم
باران
می بارد
بگذار
این بار باران دل تنگ شود و من ببارم
!
.
.
تقدیر
من این است که با درد بسازم
از
این دل نامرد دلی مرد بسازم
انگار
قرار است که من داغ دلم را
با
گریه ی چشمان خودم سرد بسازم
.
.
بدترین
درد ، مردن نیست …
دل
بستن به کسیه که کنارت نیست …
.
.
سپید
یا سیاه فرقی نمیکند …
بی
حضور سبزت سپیدهای عاشقانه ام را با خودکار سیاه مینویسم تا عمری عزادار نبودنت
باشند !
.
.
دل
اگر بستی ، محکم نبند !
مراقب
باش گره کور نزنی …
او
میرود و تو میمانی و یک گره کور
…
.
.
من
زانو هایم را در اغوش کشیده بودم آنگاه که تو برای در آغوش کشیدن دیگری به زانو
درآمدی !!!
.
.
چـقدر
سخته وقتی همه سراغ کسی رو ازت میگیرن که فقط تو میدونی که دیگـه نیست …
سخت
ترش وقتیه که مجبوری لبخند بزنی و بگی : خوبه
!
.
.
باید
جشن بگیرم ؛ اشکهایم دوباره با من آشتی کرده اند
…
.
.
تو
رفته ای و من افتاده ام …
تو
از دست ، من از پا …
.
.
من
انتظار تو را می کشم
تو
مرا از انتظارت می کشی
لعنت
بر هر چه فتحه و کسره و ضمه …
.
.
دلم
به لکنت افتاده
مدام
هق هق میکند !!!
گفت :جبران میکنم!